نوشته شده توسط : غلامحسین محسنی اصل

« إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَيْكُمْ كَما أَرْسَلْنا إِلى‏ فِرْعَوْنَ رَسُولاً. »سوره مزمّل:15=ما به سوی شما پيامبرى شاهدی بر شمافرستاديم ، بدان سان كه به سوی فرعون پيامبرى فرستاديم.

    لطفاً با دقت آیه فوق را ترکیب کنید سپس با ترکیب صحیح د ر ادامه مطلب مقایسه کنید وبه خودتان نمره بدهید.



:: موضوعات مرتبط: آیات قرآن , ترکیب , ,
:: بازدید از این مطلب : 663
|
امتیاز مطلب : 102
|
تعداد امتیازدهندگان : 27
|
مجموع امتیاز : 27
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامحسین محسنی اصل

 

 
 

 

سید محمد حسين فضل الله - ترجمه موسي دانش
 

چکیده: فهم صحيح قرآن نياز به فراتر رفتن از قواعد زبان عربى ندارد.
نويسنده كوشيده است قواعد فهم قرآن را بررسى كند در اين راستا مسئله عربى بودن زبان قرآن، ظهر و بطن آيات، مفهوم تأويل و نمونه هايى از معانى تأويلى موجوددر روايات، را مطرح كرده و با تحليل آنها به اين نتيجه رسيده است كه فهم آيات براساس شيوه اى كه از خود قرآن به دست مى آيد، كاملاً در چارچوب قواعد زبان عربى ممكن است و بطون آيات يا تأويل به معناى ناديده گرفتن قواعد زبان نيست بلكه معناى ويژه دارد كه با ادبيات زبان عربى سازگار است.


       اينها پرسش‏هايى است كه بسيارى از مفسّران در آنها درنگ كرده و بگومگوهاى فراوانى را پيرامون آنها به راه انداخته‏اند، تا آن جا كه براى برخى اين پندار پديد آمده كه قرآن كتابى نمادين است و جز گروهى ويژه كه خدا امتياز فهميدن وحيش را به آنان عطا نموده است، كسى ديگر آن را نمى‏فهمد و به همين خاطر، اينان حجيت ظواهر قرآن را جز از طريق رجوع به امامان اهل بيت‏عليهم السلام انكار كرده‏اند. بعضى ديگر از وجود چند معنا، در طول يا عرض هم، براى يك واژه سخن گفته‏اند. گروهى، از روايات چنين برداشت كرده‏اند كه قرآن به طور كلى، سخنى است در ستايش اهل بيت‏عليهم السلام و نكوهش دشمنان‏شان و به اين ترتيب، تنها مقدار محدودى از اين آيات، درباره احكام، مسائل همگانى و داستانهاى گونه‏گون مى‏باشد.

      چگونه مى‏توانيم قرآن را بفهميم؟ آيا قرآن روش ويژه‏اى دارد كه آن را از ديگر كتابها متمايز مى‏سازد، به گونه‏اى كه نزديك شدن به قرآن بدون فراگيرى آن روش امكان‏پذير نيست؟
آيا قرآن كريم آن چنان زبان و مفاهيم پيچيده‏اى دارد كه روشن ساختن معانى و آشكار نمودن ژرفاى آن، به خبرگان و متخصصان نياز دارد؟ و يا كتابى است همگانى كه هر انسانى مى‏تواند برحسب توانايى‏ها و قابليت‏هاى فكرى و فرهنگى خود، با آن تماس برقرار كند و توده مردم نيازهاى خود را در آن ببينند و دانشوران آرمانهاى خويش را در آن مشاهده كنند؟
در اين راستا بايد پرسيد: داستان محكم و متشابه، ظاهر و باطن و ديگر اصطلاحات قرآنى كه با قرائت و تفسير اين كتاب، پيوند استوار دارد كدام است؟
ديدگاه قرآن هنگامى كه [در زمينه فهم قرآن] از اشخاص معينى سخن مى‏گويد، چيست؟
آيا اين سخن بدان معناست كه تنها همين اشخاص قرآن را مى‏فهمند، نه كسانى ديگر؟ يا به معناى ارائه الگوى برترى است كه يك مفهوم كلى را درباره چگونگى فهم قرآن به نمايش مى‏گذارد، مفهومى كه قرآن مى‏خواهد از طريق همين الگو بر آن پاى فشارد؟



:: موضوعات مرتبط: آیات قرآن , ,
:: بازدید از این مطلب : 501
|
امتیاز مطلب : 90
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : جمعه 22 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامحسین محسنی اصل

"فهم" در لغت به معنای شناختن یا تعقل آمده است،[1]فهمت الشیء یعنی عرفته یا عقلته. برخی آن را شناختن با قلب معنا کرده­ اند.[2]و معادل فارسی آن را  دانستن می­گویند.[3] ماده فهم در قرآن کریم تنها یکبار به کار رفته است:

«فَفَهَّمْناها سُلَيْمانَ ...»[4]
ما (حكم واقعى) آن را به سليمان فهمانديم ....

اهل لغت ماده فهم را برای معانی دانسته­ و به کار بردن آن را برای ذوات صحیح نمی­دانند؛ مثل «فهمت الكلام»، ولى «فهمت الرّجل» صحيح نيست.[5]و فهم قرآن هم از باب معانی است، می­خواهد مطالبی را به انسان منتقل کند؛ از این جهت که خداوند در قرآن کریم برای ایراد مقاصد خود از زبان عربی استفاده کرده، معانی­ را از ماوراء الطبیعة در شبکه الفاظ با چینش بلاغی فوق العاده اعجازانگیز، قرار داده است. همچنین از این جهت که قرآن در حدود هزارچهار صد سال قبل نازل شده، رویدادهای آن زمان برای فهم بهتر قرآن مؤثر است؛ پس به طور قطع امروزه برای فهم معانی قرآن باید اصول و قواعدی را بیان کنیم ،که با بهره گیری از آن، قرآن را بفهمیم.
 
   اما برای فهم قرآن تنها آنچه که برای فهم کلام عربی کافی است کفایت نمی­کند؛ بلکه علاوه بر آن، دانش­های دیگری نیز لازم دارد.
باید توجه داشت که معانی قرآن مراتب گوناگون دارد چنانکه معصومین فرموده­ اند قرآن علاوه بر ظاهر، باطنی غیر از آن دارد؛ اما مقصود ما در اینجا از فهمیدن قرآن، درک معانی آن، به مقدار آشکار شدن ظاهر کلام برای انسان است.
 
اصول فهم قرآن
برای فهم مطالب قرآن کریم برخی از صاحب نظران در این عرصه، اصولی را در کتاب­های علوم قرآنی، مقالات یا مقدمه تفاسیر تدوین کرده­ اند، که در این نوشتار، ما مهمترین این اصول را می­آوریم:
 
1.    در نظر گرفتن قواعد ادبی و لغت عرب
قرآن به زبان عربى و در نهایت فصاحت و بلاغت نازل شده و مطابق با زبان متداول عصر بعثت می­باشد. بنابراین در فهم مطالب آن باید شخص به قواعد ادبی (صرف، نحو، علوم بلاغت) و لغات عربی آشنایی کافی داشته باشد و می­توان گفت نخستين علمی که براى درك و فهم قرآن نياز داريم و بايستى به آن پرداخته شود، علم الفاظ است.[6]
 


:: موضوعات مرتبط: آیات قرآن , ,
:: بازدید از این مطلب : 432
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : جمعه 22 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامحسین محسنی اصل

« فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكَاناً وَ اَضْعَفُ جُنْداً. »(سوره:75)=پس خواهند دانست كه چه كسى را جايگاه بدتر و سپاه ناتوان‏تر است.

     ای گرامی لطفاً ابتدا خودتان ترکیب کنید وسپس با ترکیب در ادامه مطلب بنگرید وترکیب خود را تصحیح کنید.بسیار ممنونم.



:: موضوعات مرتبط: آیات قرآن , ترکیب , ,
:: بازدید از این مطلب : 553
|
امتیاز مطلب : 91
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : شنبه 16 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامحسین محسنی اصل

« قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا. وَ قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا .سوره شمس:9و10»=کسی که خودش را پاکیزه کرد،رستگار شده است و کسی که خودش را (باگناه) آلوده کرد،زیان وضرر کرده است.

« قَدْ أَفْلَحَ »=فعل،« مَن »=فاعل ومرفوع به اعراب محلِّی،« زَكَّاهَا »=جمله ی صله وهیچ محلِّی از اعراب ندارد. شامل:« زَكَّی »=فعل و فاعل ضمیرمستتر هو فاعل،« هَا »=مفعولٌ به ومنصوب محلاًّ،« وَ »=حرف عطف،« قَدْ خَابَ »=فعل،« مَن »=فاعل ومرفوع به اعراب محلِّی،« دسَّاهَا »=جمله ی صله وهیچ محلِّی از اعراب ندارد. شامل:« دسَّی »=فعل و فاعل ضمیرمستتر هو فاعل،« هَا »=مفعولٌ به ومنصوب به اعراب محلِّی است.



:: موضوعات مرتبط: آیات قرآن , ترکیب , ,
:: بازدید از این مطلب : 8011
|
امتیاز مطلب : 76
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامحسین محسنی اصل

« وَ اذْکُرْ رَبَّكَ اِذَا نَسِيتَ. »=و پروردگارت را یاد کن هنگامیکه او را فراموش می کنی.

« اذْکُرْ »=فعل و فاعل ضمیرمستتر اَنتَ فاعل،« رَبَّ »=مفعولٌ به ومنصوب به اعراب اصلی وظاهری،« كَ »= مضافٌ الیه ومجرور محلاًّ،« اِذَا »=مفعولٌ فیه و ظرف زمان ومنصوب محلاًّ،« نَسِيتَ »=فعل وفاعل ضمیربارز«تَ» فاعل ومرفوع به اعراب محلِّی است.



:: موضوعات مرتبط: آیات قرآن , ترکیب , ,
:: بازدید از این مطلب : 3829
|
امتیاز مطلب : 87
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامحسین محسنی اصل

فَاذْكُرُونِي اَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِي.سوره بقره:152 = پس مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم. مرا سپاس گوييد.

« فَـ »=حرف عطف،« اُذْكُرُوا »=فعل وفاعل ضمیر بارز«واو» فاعل ومرفوع محلاًّ،« نِ »=نون وقایه، « ي »= مفعول به ومنصوب محلاًّ،« اَذْكُرْ »=فعل مضارع مجزوم به اعراب اصلی وظاهری(چون درجواب فعل امر آمده است) فعل وفاعل ضمیر مستتر«انا» فاعل،« كُمْ »=مفعولٌ به ومنصوب محلاًّ ، « وَ »=حرف عطف،« اُشْكُرُوا »=فعل و فاعل ضمیر بارز«واو» فاعل ومرفوع محلاًّ،« لِي »= جارومجرور و مجرور به اعراب محلِّی است.




:: موضوعات مرتبط: آیات قرآن , ترکیب , ,
:: بازدید از این مطلب : 365
|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامحسین محسنی اصل

« يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِِّي الصَّدَقاتِ‏. »(سوره بقره:276)=خداوند، ربا را ناچيز مى‏ گرداند و صدقات را افزونى مى‏ دهد.

« يَمْحَقُ »=فعل مضارع ومرفوع به اعراب اصلی وظاهری،« اللَّهُ »=فاعل ومرفوع به اعراب اصلی وظاهری است،« الرِّبا »=مفعولٌ به ومنصوب به اعراب تقدیری،« وَ »=حرف عطف،« يُرْبِِّي »=فعل وفاعل ضمیر مستتر هُو فاعل،« الصَّدَقاتِ »=مفعولٌ به ومنصوب به اعراب فرعی وظاهری است.



:: موضوعات مرتبط: آیات قرآن , ترکیب , ,
:: بازدید از این مطلب : 274
|
امتیاز مطلب : 69
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : چهار شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامحسین محسنی اصل

«إِنَّ هَذَا القُرآنَ یَهدِی لِلَّتِی هِیَ اَقوَمُ.»=البته این قرآن به راهی هدایت می کند که آن استوارترین است.

 

«إِنَّ »= از حروف مُشبَّهةٌ بالفعل،«هَذَا»=اسم إِنَّ ومنصوب محلاًّ،«القُرآنَ»= عطف بیان ومنصوب به اعراب اصلی و ظاهری،«یَهدِی»=خبر(جمله فعلیه) ومرفوع محلاًّ،شامل فعل وفاعل ضمیر مستتر هُوَ فاعل،«لِلَّتِی»= جارومجرور و مجرور به اعراب محلِّی،«هِیَ اًقوَمُ»=جمله صله ومحلی از اعراب ندارد.«هِیَ»=مبتدا ومرفوع محلاًّ،«اَقوَمُ»= خبر (مفرد جامد) ومرفوع به اعراب اصلی وظاهری است.




:: موضوعات مرتبط: آیات قرآن , ترکیب , ,
:: بازدید از این مطلب : 231
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : چهار شنبه 13 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامحسین محسنی اصل

« وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ.سوره إسْراء:82 »=واز قرآن آنچه را که شفاء وبهبودی ورحمتی برای مؤمنان است نازل می کنیم.

وَ :حرف عطف، نُنَزِّلُ :فعل وفاعل ضمير مستتر نَحْنُ فاعل، مِنَ الْقُرْآنِ :جارومجرور ومجرور به اعراب اصلي وظاهري، مَا :مفعولٌ به ومنصوب به اعراب محلِّي، هُوَ شِفَاءٌ :جمله ي صله شامل هُوَ :مبتدا ومرفوع محلاًّ،شِفَاءٌ : خبر (مفردجامد)ومرفوع به اعراب اصلي وظاهري، وَ : حرف عطف، رَحْمَةٌ :معطوف ومرفوع به تبعيت واعراب اصلي وظاهري، لِلْمُؤْمِنِينَ :جارو مجرور و مجرور به اعراب فرعي وظاهري است.



:: موضوعات مرتبط: آیات قرآن , ترکیب , ,
:: بازدید از این مطلب : 164
|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : چهار شنبه 13 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامحسین محسنی اصل

« یَااَیُّهَاالَّذِینَ آمَنُوا اُذکُرُوا اللهَ ذِکراً کَثِیراً.»= ای کسانیکه ایمان آوردید خداوند را بسیار یادکنید.

 

«یَا»= حرف ندا،«أیُّ»= منادای نکره مقصوده ومبنی بر ضمّ ومنصوب محلاًّ،«هَا»=حرف تنبیه،«ألَّذِینَ »= عطف بیان ومرفوع به تبعیت واعراب محلِّی،«آمَنُوا»= جمله صله وشامل فعل وفاعل ضمیربارز«و» فاعل ومرفوع محلاًّ،«اُذکُرُوا»= فعل وفاعل ضمیربارز«و» فاعل ومرفوع محلاًّ،«ذِکراً»=مفعول مطلق نوعی ومنصوب به اعراب اصلی وظاهری، «کَثِیراً»= صفت ومنصوب به تبعیت و اعراب اصلی وظاهری است.



:: موضوعات مرتبط: آیات قرآن , ترکیب , ,
:: بازدید از این مطلب : 11419
|
امتیاز مطلب : 52
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : چهار شنبه 13 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامحسین محسنی اصل

هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لايَعْلَمُونَ.=آيا كساني كه مي دانندوكساني كه نمي دانند يكسان هستند.

(هَلْ)حرف استفهام،(يَسْتَوِي)فعل، (الَّذِينَ)فاعل ومرفوع به اعراب محلي، (يَعْلَمُونَ)جمله صله، شامل فعل وفاعل ضميربارزواوفاعل ومرفوع محلا، (و)حرف عطف ،(الَّذِينَ) معطوف ومرفوع به تبعيت و اعراب محلي، (لايَعْلَمُونَ)جمله صله،شامل فعل وفاعل ضميربارزواوفاعل ومرفوع محلا است.



:: موضوعات مرتبط: آیات قرآن , ترکیب , ,
:: بازدید از این مطلب : 2321
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : دو شنبه 11 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامحسین محسنی اصل

(تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ).سوره یوسف

جالب توجه اينكه در اين آيه از اسم اشاره به دور (تلك) استفاده شده است، كه نظير آن در آغاز سوره بقره و بعضى ديگر از سوره‏هاى ديگر قرآن داشتيم  اين گونه تعبيرات همگى اشاره به عظمت اين آيات است يعنى آن چنان بلند و والا است كه گويى در نقطه دور دستى قرار گرفته، در اوج آسمانها، در اعماق فضاى بيكران كه براى رسيدن به آن بايد تلاش و كوشش وسيعى انجام داد، نه همچون مطالب پيش پا افتاده كه انسان در هر قدم با آن روبرو مى‏شود.

 (نظير اين تعبير را در ادبيات فارسى نيز داريم كه در حضور يك شخص بلند پايه مى‏گويند: آن جناب ... آن مقام محترم ...).
سپس هدف نزول اين آيات را چنين بيان مى‏كند:
" ما آن را قرآن عربى فرستاديم تا شما آن را به خوبى درك كنيد" (إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ).
هدف تنها قرائت و تلاوت و تيمن و تبرك با خواندن آيات آن نيست، بلكه هدف نهايى درك است، دركى نيرومند و پر مايه كه تمام وجود انسان را به سوى عمل دعوت كند.

اما عربى بودن قرآن علاوه بر اينكه زبان عربى بشهادت آنها كه اهل مطالعه در زبانهاى مختلف جهانند آن چنان زبان وسيعى است كه مى‏تواند ترجمان لسان وحى باشد و مفاهيم و ريزه كاريهاى سخنان خدا را باز گو كند، علاوه بر اين، مسلم است كه اسلام از جزيره عربستان از يك كانون تاريكى و ظلمت و توحش و بربريت طلوع كرد، و در درجه اول مى‏بايست مردم آن سامان را گرد خود جمع كند، آن چنان گويا و روشن باشد كه آن افراد بى‏سواد و دور از علم و دانش را تعليم دهد و در پرتو تعليمش دگرگون سازد و يك هسته اصلى براى نفوذ اين آئين در ساير مناطق جهان به وجود آورد.
البته قرآن با اين زبان براى همه مردم جهان قابل فهم نيست (و به هر زبان ديگرى بود نيز همين گونه بود) زيرا ما يك زبان جهانى كه همه مردم دنيا آن را بفهمند نداريم، ولى اين مانع از آن نخواهد شد كه ساير مردم جهان از ترجمه‏هاى آن بهره گيرند و يا از آن بالاتر با آشنايى تدريجى به اين زبان، خود آيات را لمس كنند و مفاهيم وحى را از درون همين الفاظ درك نمايند.
به هر حال تعبير به" عربى بودن" كه در ده مورد از قرآن تكرار شده پاسخى است به آنها كه پيامبر را متهم مى‏كردند كه او اين آيات را از يك فرد عجمى ياد گرفته و محتواى قرآن يك فكر وارداتى است و از نهاد وحى نجوشيده است.
ضمنا اين تعبيرات پى در پى اين وظيفه را براى همه مسلمانان به وجود مى‏آورد كه همگى بايد بكوشند و زبان عربى را به عنوان زبان دوم خود به صورت همگانى بياموزند از اين نظر كه زبان وحى و كليد فهم حقايق اسلام است.

سپس مى‏فرمايد:" ما نيكوترين قصه‏ها را از طريق وحى و فرستادن اين قرآن براى تو بازگو مى‏كنيم هر چند پيش از آن، از آن غافل بودى" (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِينَ).  بعضى از مفسران معتقدند كه" أَحْسَنَ الْقَصَصِ" اشاره به مجموعه قرآن است، و جمله بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ را قرينه بر آن مى‏دانند، و" قصه" در اينجا تنها به معنى داستان نيست، بلكه از نظر ريشه لغت به معنى جستجو از آثار چيزى است، و هر چيز كه پشت سر هم قرار گيرد، عرب به آن قصه مى‏گويد و از آنجا كه به هنگام شرح و بيان يك موضوع، كلمات و جمله‏ها پى در پى بيان مى‏شوند، اين كار را" قصه" ناميده‏اند.

بهر حال خداوند مجموعه اين قرآن كه زيباترين شرح و بيان و فصيحترين و بليغ‏ترين الفاظ را با عاليترين و عميقترين معانى آميخته كه از نظر ظاهر زيبا و فوق العاده شيرين و گوارا و از نظر باطن بسيار پر محتوا است احسن القصص ناميده.

در روايات متعددى نيز مشاهده مى‏كنيم كه اين تعبير در باره مجموعه قرآن به كار رفته است هر چند اين روايات به عنوان تفسير آيه مورد بحث وارد نشده است (دقت كنيد).
مثلا در حديثى كه على بن ابراهيم از پيامبر ص نقل كرده مى‏خوانيم:
و احسن القصص هذا القرآن‏
:" بهترين قصه‏ها اين قرآن است" .
در كتاب" روضه كافى" در خطبه‏اى از امير مؤمنان على ع چنين نقل شده كه‏
ان احسن القصص و ابلغ الموعظة و انفع التذكر كتاب اللَّه عز ذكره‏
:" بهترين داستانها و رساترين موعظه‏ها و سودمندترين تذكرها كتاب خداوند متعال است" (تفسير نمونه، ج‏9، ص:301



:: موضوعات مرتبط: آیات قرآن , ,
:: بازدید از این مطلب : 351
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : دو شنبه 11 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد